قولهای معیشتی، زیر پای ژنرال
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۲۱۴۳۷
مصریها به یک دهه تأمین قابلاتکای برق و ادعاهای سرمایهگذاری گسترده در تولید برق عادتکرده بودند. برای آنها، موج قطعی برق گسترده در مناطق مختلف، شوکهکننده بود و چند ماه مانده به یک انتخابات، اعتماد به رئیسجمهور عبدالفتاحالسیسی را دچار تزلزل کرد. در کنار تورم بیسابقه و تضعیف شدید واحد پول ملی، قطعیهای برق، علامتهایی قوی شدند از بدترین بحران اقتصادی که مصر از زمان قدرتگرفتن سیسی در ۲۰۱۴ با وعدههای ثبات و توسعه، تجربه کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به شکلی گسترده این انتظار وجود دارد که سیسی، بهعنوان یک فرمانده نظامی سابق که نارضایتی سیاسی را به شکلی گسترده سرکوب کرده است، دور سوم ریاستجمهوری خود را هم در انتخابات اوایل ۲۰۲۴ با حمایت نظامیان و دیگر نهادهای امنیتی به دست بیاورد؛ اما مشکلات اقتصادی گلایههایی در میان مصریها ایجاد کرده است، مصریهایی که میبینند با اینکه دولت هزینههای هنگفتی روی ابرپروژهها کرده است، استانداردهای زندگیشان در حال نزول است.
الاسمرات از محلههای مسکن اجتماعی در قاهره است که در دوران سیسی توسعه یافته است. کریم المحروس، از ساکنان این محله میگوید: «یادمان رفته بود قطعی برق چیست.» مردم میگویند هر روز، یک ساعت برق میرود: «وقتی برق یکی دو بار در روز میرود و جاهای دیگر حتی یک ربع هم قطعی برق ندارند، این اسمش بیعدالتی است.»
از زمان آشوب بعد از سرنگونی رئیسجمهور حسنی مبارک در قیام ۲۰۱۱ مصر، قطعی برق مشکلی جدی نبوده است. در آن زمان، قطعی مکرر برق به تغییر نظرها نسبت به اولین رهبر منتخب دموکراتیک مصر، یعنی محمد مرسی از اخوانالمسلمین کمک کرد. بعد از آن بود که سیسی رهبری سرنگونی مرسی را در ژوئیه ۲۰۱۳ پیش برد.
پژواک گذشتهمنتقدان سیسی در قطعیهای برق، پژواکی از آن زمان را میبینند. قطعیهای برق از ژوئیه شروع شده و طبق جدول زمانیای اجرا میشود که از اوایل اوت منتشرشده است. ساکنان میگویند این قطعیها در برخی مناطق شدیدتر از مناطق دیگر بوده است و این باعث ایجاد حس نابرابری شده است.
جمیله اسماعیل، رهبر حزب الدستور (حزب قانون اساسی) و یکی از چندین گروه مخالف بهحاشیهراندهشده است که تلاش میکند در جهت تغییرات اقتصادی و سیاسی اعمال فشار کند. او میگوید: «قطعیهای برق، نشانهای از ناکامی در سیاستهای اقتصادی و در مدیریت هستند.» اسماعیل ادامه میدهد: «حس خطری جدی وجود دارد، چون ثبات اجتماعی و امنیت، تهدید شدهاند.»
بعد از ۲۰۱۴، سیسی بهسرعت به سمت ایجاد ظرفیت مازاد تولید برق حرکت کرد. او در شرایطی که دولتش اتکایی سنگین به حمایت مالی دولتهای خلیج [فارس]و قرضدهندههای بینالمللی مستقر در غرب داشت، سه نیروگاه گازی عظیم ساخت. دولت میگوید، نیاز به کمکردن بار شبکه برق وجود داشته و علتش، افزایش مصرف برق برای سیستمهای خنککننده در آبوهوایی است که به شکلی غیرعادی گرم است.
مقامات میگویند، در کنار بیمارستانها و ساختمانهای راهبردی، مناطقی شامل سواحل شمالی و دریای سرخ هم از قطعی برق مستثنا شدهاند تا از بخش گردشگری حفاظت شود. بخش گردشگری از منابع کلیدی ارز خارجی است و مصر بعد از این که در سال گذشته، کمبود مزمن دلار آشکار شد، عاجزانه به ارز خارجی نیاز دارد.
تحلیلگران میگویند، علت دیگر قطعیهای برق، کاهش تولید گاز طبیعی در مصر است. بیشتر شبکه برق مصر با گاز طبیعی کار میکند. گاز طبیعی یکی دیگر از منابع درآمد ارز احتیاطی نیز هست. دولت انکار میکند که کمبود گاز قطعیهای برق را کلید زده است. دولت مصر از تابستان گذشته از مردم درخواست کرد که مصرف برق را محدود کنند و به دنبال این رفت که گاز را برای صادرات نگه دارد، در شرایطی که هزینههای انرژی در دنیا بالاست.
شوکهای بیرونیاز آن زمان، دولت با چند برنامه به دنبال جذب دلار بوده است، شامل اینکه از ۱۴ اوت، به مصریهای خارج از کشور یک ماه فرصت داد به یک حساب در بانک ابوظبی پول بریزند تا از خدمت سربازی معاف شوند. سیسی مشکلات اخیر اقتصادی را تا حد زیادی به گردن شوکهای بیرونی انداخته است، شامل پاندمی ویروس کرونا و تأثیرات غیرمستقیم جنگ در اوکراین.
مصطفی بکری، از نمایندگان حامی سیسی در پارلمان در مصاحبهای در این باره گفت: «بله، اقتصاد مصر از بحرانها و مشکلات رنج میبرد و اینها روی شهروندان و معیشتشان تأثیر گذاشته است، اما کجا اینطور نیست؟» بکری ادامه میدهد: «به تدریج میتوانیم این بحرانها را حل کنیم و مردم مصر میتوانند بارش را تحمل کنند.»
هزینهکردهای عمومی عمرانی کمک کرده است که اقتصاد همچنان در حال رشد باقی بماند و منجر به گسترش سریع شبکه جادهای هم شده است، اما اقتصاددانان میگویند، نقش مسلط ارتش، اصلاحات را خفه کرده است و بار فزاینده بدهی هم باعث نگرانی است.
ابرپروژههایی مثل پایتخت جدید خارج از قاهره و پایتخت تابستانی در ساحل خنک شمالی، یعنی جایی که بهطور سنتی، طبقات نخبه گرمترین ماههای سال را در آن میگذرانند هم خشم عمومی را برانگیخته است. در همین حال، بسیاری از مصریها از این شکایت میکنند که در نتیجه اصلاحات یارانهها، مالیات و قیمتهای روبهاوج، زندگی سختتر شده است. محمد ابراهیم، از کارمندان دولت است که در الاسمرات زندگی میکند. او میگوید: «اوضاع قبلا خیلی بهتر بود. اما الان خیلی فرق کرده.» او ضمنا افسوس این را میخورد که قیمت سیگار از زمان مبارک، افزایش شدیدی داشته است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: مصر عبدالفتاح سیسی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل قطعی های برق قطعی برق قطعی ها مصری ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۲۱۴۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلیمانی عملیاتهایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!
استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای چهارستاره قدیمی آمریکا درباره حاج قاسم میگوید: « ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: استنلی مککریستال، یکی از ژنرالهای قدیمی آمریکایی است که این روزها یا در کشتی تفریحیاش به سر میبرد یا پای بازی گلف است. چنان اعتباری بین آمریکاییها دارد که برای دیدارش باید به چندین نفر مراجعه کنند تا با این ژنرال چهارستاره صحبت کنند. او درباره حاج قاسم میگوید: «من از چیزهایی که مشاهده کردم، میتوانم بگویم او بهترین کسی است که آنها دارند. ما زمانی که برای مقابله با ایرانیها تلاش میکردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیطهای مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوقالعاده انجام میدهد.»
اما برای اینکه معنای عمیق این نوع تعریف و تمجید دشمن از یک سردار بزرگ ایرانی را درک کنید، باید به انواع خاطرات درباره حاج قاسم مراجعه کنید. ماجرا بهویژه وقتی قابل تأمل میشود که پای صحبتهای خودِ سردار بنشینید. کتاب «ذوالفقار» (برشهایی از خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم به همت علی اکبری مزدآبادی) دقیقا چنین فرصتی را برای شما فراهم میکند. کتابی که حاج قاسم در آن از صحنههای عجیبوغریب نبرد میگوید و هشت سالی که با شجاعت و ایثار گذشت. آنچه در ادامه میخوانید، بخشهایی از این کتاب است.
فرماندهان جلوتر از نیروها
نیروهای ما از ارتفاعات ٢٠٢تا ارتفاعات عینخوش و ارتفاعات ابوغریب را اشغال کردند و میرفتند به طرف دهانه ابوغریب. آتش توپخانههای ما روی ارتفاعات ابوغریب بود و زودتر میرفتیم تا تنگه ابوغریب را ببندیم. نخستین بار یکی استیشن به ما داده بودند و نخستین ساعتی بود که سوار این ماشین شدیم. من به اتفاق مهدی کازرونی و سیدغضنفر تهامی که بیسیمچیِ من بود و حسن داناییفر که آن روز بهاتفاق شهید زینالدین، مسئولیت اطلاعات از شاوریه تا عینخوش را داشتند و حسن مسئولیت آمادگی و اطلاعاتی محور دشتعباس و عینخوش را بهعهده داشت، چهار نفری داخل ماشین نشستیم و جلوتر از نیروها حرکت کردیم. برای اینکه خودمان را به دشمن برسانیم. روی جاده خاکی از ارتفاعات به طرف پایین که روی نقشه به تنگه ابوغریب میرسید، راه افتادیم و از دور، تأسیسات چاهنفت را دیدیم و یقین کردیم که به ظرف ابوغریب میرویم.
ماشینی که داخلش بودیم تکهتکه شد!
رسیدیم به چاهنفت. چهار تا پنج نفر عراقی جا مانده بودند که آنها را اسیر کردیم و یک نفر را کنار اینها گذاشتیم و خودمان ادامه دادیم که برویم به طرف ابوغریب. وقتی مقابل تنگه رسیدیم، ارتفاعات از دو طرف میآمد و جاده از وسط ارتفاعات عبور میکرد. به محض اینکه حسن خواست بگوید تنگه ابوغریب، انتهای ستون عراقیها مشغول عبور کردن بود و ما هم آن موقع جوان بودیم و زیاد اعتنایی نمیکردیم و بهسرعت پشت سر ستون تانک میرفتیم که خودمان را برسانیم به ستون تانک. در یک ماشین تنها بودیم. همین که گفتیم تانک، انفجار عظیمی رخ داد. ماشین رفته بود روی مین ضدخودرو، مین منفجر شد. تمام ماشین تکهتکه شد.
احساس کردم صورتم سوخت...
عکس ماشین هست. توی تکههای ماشین ما چهار نفر در هوا معلقزنان افتادیم روی زمین و واقعاً عجیب بود. اگر عکس ماشین را ببینید، غیرقابل تصور است که در این ماشین کسی زنده بماند. حسن نصف سر پایش قطع شد، من صورتم سوخت و مقداری ترکش ریز بهصورتم خورد و مهدی پایش زخمی شد. عمده ما زخمهای کوچکی برداشتیم؛ درحالیکه حداقل زخم آن صحنه باید قطع شدن پای کامل باشد. هیچکس تصور نمیکرد زنده باشیم. با انفجار ماشین، همزمان پشت سر ما از جاده آسفالت، احمد متوسلیان با ماشین رسید و قبل از آن، یک آمبولانس برای نجات ما آمد که رفت روی مین و همه سرنشینان آن کشته شدند. بعد بچهها رسیدند و ما را منتقل کردند به بیمارستان دزفول. این آخرین روز عملیات فتحالمبین بود.
دشمنی که صددرصد آماده بود
قبل از عملیات «بیتالمقدس» (که منجر به آزادسازی خرمشهر شد)، سه عملیات در صحنه جنگ در جنوب انجام شده بود؛ عملیات «ثامنالأئمه»، عملیات «طریقالقدس» و عملیات «فتحالمبین». دیگر زمینی در جنوب، غیر از زمینِ خرمشهر باقی نمانده بود که بخواهد عملیات در آن انجام بگیرد. عملاً وقتی فتحالمبین تمام شد، دشمن مطمئن بود عملیات بعدی برای خرمشهر است. اطمینان صددرصد داشت، لذا خودش را برای این کار آماده کرد. این یکی از مشکلات ما بود. منتها سه اتفاق افتاد که باعث پیروزی ما شد. یکی از آن ویژگیها، طراحی عملیات بود.
هیچ طراح جنگی در دنیا نمیتواند!
الان بیش از ٣٠سال از جنگ گذشته است (زمان روایت این خاطره، ٣٠سال از جنگ گذشته بود) اما اگر دویست سال دیگر هم از جنگ بگذرد و همه طراحان دنیا جمع بشوند، نمیتوانند طرحی جامعتر از عملیات بیتالمقدس طراحی کنند. جامعترین طرح بود، البته این طرح، طرح بسیار متوکلانهای بود، متهورانه و شجاعانه. طرحی طراحی شد که نیرو را نیمهشب از کارون عبور بدهد، بعد در طرح خودش پیشبینی کند این نیرو بدون اینکه با دشمن درگیر شود، ٢١کیلومتر در شب پیادهروی کند، خودش را از بین دشمن برساند به جاده استراتژیک اهواز-خرمشهر... چنین طرحی در طراحی، قدرت میخواهد، جسارت میخواهد چنین اقدامی. خدا رحمت کند شهید بزرگوارمان، حسن باقری را. خیلی انسان بینظیری بود. فکور بود. هیچ دانشگاه و دانشکده نظامی نرفته بود اما خدا در وجود این جوان، دنیایی از فکر و توکل و قدرت قرار داده بود. حسن باقری، انسان عجیبی بود.
بیست و چند روز بیخوابی!
نکته دوم سرعت عمل بود. دشمن باور نمیکرد در چهلم عملیات فتحالمبین، این عملیات آغاز شود. بیست و چند روز این عملیات استمرار داشت. آن چهرهها دیدنی بود. چهرههای پر از دوده باروت، پر از خاک، یک گرد چند سانتی خاک روی همه این چهرهها نشسته بود. چهرههایی که عموماً مجروح بودند و زخم داشتند. همین شهیدحاج احمد متوسلیان، روی برانکارد، بعدا توی آمبولانس، در صحنه میدان، عملیات را اداره میکرد. در ذهنم هست بدون استثنا، فرماندهان مجروح بودند؛ خسته هم بودند. بیست روز بگذرد و شما حتی دو شبانهروز نخوابید! بیستوچندروز پیوسته جنگ، بدون هیچ خوابی، بدون اینکه یک کسی بتواند یک دراز عادی در صحنه بکشد! من دقیقا چهرهها در ذهنم هست. آمدیم کنار همین سهراه حسینیه. آنجا جلسهای بود... وقتی این جلسه در آنجا شکل گرفته بود، آن جلسه و آن تصاویر دیدنی بود، آن چشمها دیدنی بود. آن گردنهایی که حرفنزده به یک طرف میافتاد، دیدنی بود و کسی واقعاً نمیتواند آن حقیقت را نشان بدهد.
با چه رویی برگردیم؟
در همین جلسه بود که حسن باقری اعجازی انجام داد... بهدلیل خستگی فوقالعاده بچههای رزمنده، همه فرماندهان بحثشان این بود که ما نیاز به یک تنفس داریم، یکی دو هفته، سه هفته، تجدید قوا بشود، نیروی جدیدی وارد جنگ بشود، بتوانیم کار را تمام کنیم. تقریباً اتفاقنظر وجود داشت. حسن باقری بلند شد ایستاد، گفت: «کجا برویم؟ ما بیست روز است که به مردممان میگوییم خرمشهر در محاصره است. با چه رویی میخواهیم برگردیم؟» مفصل صحبت کرد. صحبتهای حسن، جوّ جلسه را عوض کرد.
١٥ هزار اسیر، شوخی نیست!
عملیات، سه شب صورت گرفت. آن عملیاتی که خداوند پیروزی بزرگ را به ما نشان داد و نصیب کرد. من همیشه در ذهنم هست که چه شد در روز آخر عملیات که آن اتفاق معجزهآسا افتاد؟ بیش از ١٥هزار نفر اسیر شدند. شوخی نیست. شما یک جمعیت ١٥هزار نفری را جلوی چشمت بیاور، ١٥هزار نفر جوان، رزمنده، جنگنده، مجهز و مسلح، درحالیکه با عقبهخودش ارتباط دارد، اینها همه بیایند تسلیم شوند! حالا غیر از هزاران نفری که به رودخانه اروند زدند، برخیها را آب برد، برخی موفق شدند خودشان را به آن طرف رودخانه برسانند و...
کامیون کامیون اسیر میآوردند...
آنقدر عدد اسرا زیادی بود که توصیه همه فرماندههان این بود که کسی به اسرا نزدیک نشود. چراکه بچههای ما توی آنها گم میشدند. تخلیه آنها بیش از یک روز و نصفی طول کشید. کامیون کامیون میآمدند اسرا را میبردند، تخلیه میکردند. در جنگ ما، یکی از جامعترین صحنههایی که میتوان آن را به اندازه یک جنگ به نسلها ارائه کرد، عملیات بیتالمقدس است. در یک جنگ نامتقارن، بهترین ایده و الگوی موفق بود. لذا این پیروزی حاصل شد و خداوند قلب امام را خوشحال کرد و آن عبارتهای حمدگونه بر زبان امام جاری شد.
انتهای پیام